خواستم دل بکنم آه دلم بند نشد
برکه بودم تو شدی ماه دلم بند نشد

یک قدم فاصله تا یوسف مصری شدن است
چه کنم من ته این چاه دلم بند نشد

عقل گفته است بر این جاده ی گمراه مرو
عشق ای جاده ی گمراه دلم بند نشد

کوچ کردم که بیفتد ز سرم چشمانت
یادم آمد وسط راه دلم بند نشد

خواستم از قفس فکر و خیالت بروم
خواه ناخواه به اکراه دلم بند نشد

به هنرمندی چشمان تو سوگند نشد
خواستم دل بکنم آه، دلم بند نشد

#محمدامین_آقایی aminaghaeiiiii@